اجتماعی

ما بدترین نیستیم ضعیفترینیم

ما بدترین نیستیم ضعیفترینیم

ما بدترین نیستیم، ضعیفترینیم!!

امروز ایران در بیلبرد دنیا بعنوان کشور حامی تروریسم، جنگ افروز، دشمن موجودیت اسرائیل ،دشمن کشورهای منطقه ای ،تلاش برای تهیه سلاحهای کشتار جمعی و موشکهای دوربرد است. دنیا در تلاش است این ملت با این همه بدیها را ، از خود و از هدفهایش دور نگه دارد و حتی کوچکترین و دورترین کشورها به ما، نیز در حصول این موفقیت در تلاشند. معدود کشورهایی که هنوز در کنار ما هستند ما را بیگناه نمیدانند، آنها هم با جامعه جهانی همنوایند و همانگونه می اندیشند ولی بخاطر تقابلشان با غرب ، بعنوان برگ بازی به ما نگاه میکنند و هرگاه معامله شیرینی پیشنهاد شود ، ما را کنار میگذارند . همچنین ما برای برخی کشورها بازاری اجباری هستیم که سودهای کلانی را عایدشان میکند و این کشورها دوست ندارند این اساس بهم بخورد تا همچنان به منافع تجاری دست یابند. روزی که در ایران انقلاب کردیم، شاه را وابسته به غرب و دست نشانده میدانستیم و معتقد بودیم در قراردادهایی که با غرب میبندد، چند درصد سود بیشتری برای آنها در نظر میگیرد و مثلا در قراردادهای 50-50 با شرکتهای نفتی میتوان آنرا به 60-40 یا حتی 70-30 هم رساند و امیدوار بودیم پس از انقلاب و کسب استقلال، نگذاریم سودهای استثماری به جیب کشورهای غربی برود و مطمئن بودیم با سیاستی که داریم و رقابت بین مشتریان ، بگونه ای عمل میکنیم که سود زیادی نصیب کشور میشود و میتوانیم سریعتر و بهتر مشکلات مردم را حل کنیم ، البته این سرابی بیش نبود و ما ساده اندیشانه  به مدیریت بهترسیاستهای جهانی نگاه کرده بودیم ، سالهاست که آرزو داریم غرب با همان قراردادهای زمان شاه با ما کار کند و نفت و محصولاتمان را بخرد و ما با پولش نیازهای کشور را تامین کنیم، ولی نه اجازه داده که نفت بفروشیم و نه امکان خرید برایمان فراهم است و اینگونه ما یواشکی نفت را به یکی دو تا مشتری اجباری مثل چین و به هرقیمتی که آنها حاضر باشند، میفروشیم و در خیلی مواقع فقط باید از محصولات همان کشور خرید نماییم. شاید توقعی که در اول انقلاب داشتیم برای مردمی با ضریب هوشی 84 که در رتبه 96 دنیا قرار داریم یعنی نیمی از کشورهای دنیا از ما باهوشترند، توقع زیادی بوده است و  تعادلی را بهم زدیم که دوباره نشد کشور را در شرایط بهتری قرار دهیم و اینگونه شد.ضریب هوشی ما به نسبت همسایگان،15 رتبه کمتر از کویت،17 رتبه پایینتر از ترکمنستان،20 رتبه کمتر از عراق،25 رتبه کمتر از جمهوری  آذربایجان،34 رتبه کمتر از ترکیه،42 رتبه کمتر از گرجستان،56 رتبه کمتر از ارمنستان، و البته همرتبه عربستان و امارات و افغانستان و پاکستان و بیشتر از قطر و عمان و بحرین است. 

توهمی در میان مردم هست که ایرانیان باهوشترین مردم جهانند ولی تاریخ گواهی میدهد که اینگونه نیست. چند انگلیسی مقیم ایران در زمان قاجار توانستند با خرید چند درباری و افراد بانفوذ و متقاعد کردن سیاستمداران وقت، آنگونه بر سرنوشت ما مسلط شوند و آن بازیها را در کشور انجام دهند، چرا ما نتوانستیم با خرید آنها، همین بلا را سر انگلیس و کشورهای غربی درآوریم و یا حداقل نقشه هایشان را نقش برآب کنیم و آنها را از کشور برانیم  و غیره؟ شاهنشاهی قاجار با آنهمه کبکبه و دبدبه که پشتیبانی کامل روحانیان و مردم را نیز بهمراه داشت ، بازیچه سیاست چند انگلیسی غریب در ایران شد که تصمیم گرفتند جهت ایمنی هندوستان ، ایرانیان در نادانی و توحش باقی بمانند و چه خوب و آسان موفق شدند و چه راحت با توصیه انگلیسها وارد جنگ با روسیه شدیم و با میانجیگری و صلاحدید همین چند انگلیسی ، دوباره صلح کردیم و سرزمینهای زیادی به روسیه واگذار شد و هرات و قسمتی از بلوچستان از ایران منفک شد. اینکه صحبت از چند انگلیسی غریب میشود به این معنی است که درآنزمان هرگونه ردوبدل پیام بین سفارت انگلیس در تهران  با دولت انگلیس دهها روز طول میکشید و هرگونه دخالت نظامی انگلیس در ایران به 6 ماه تا یکسال وقت احتیاج داشت و عملا نمایندگان انگلیس با هوششان پیش رفتند نه با یک قدرت واقعی در پشت سر. پس از انقلاب هم شعار عجیب پس از شاه نوبت آمریکاست را سردادیم و اعضای سفارت آمریکا را رسما بگروگان گرفتیم و لابد اینگونه میخواستیم آمریکا را تصرف کنیم!!!

 و آنها هم برای تضعیفمان همان تز جنگهای با روسیه را در پیش گرفتند و اینبار با عراق. البته شانس آوردیم که در سیاست جهانی غرب ، تضعیف عراق الویت بیشتری از تضعیف ما داشت بنابراین هیچ سرزمینی به عراق واگذار نکردیم و البته چیزی هم نتوانستیم بگیریم و جنگ سوهانی بود که باید هر دو کشور را کند میکرد. پس از جنگ هم با فروپاشی شوروی ، ایران دیگر ارزش سوق الجیشی خود را از دست داد سیاستی که باید ایران را تقویت میکردند که روسیه به دریاهای گرم دسترسی پیدا نکند. و با مستقل شدن جمهوریهای شوروی در شمال کشورمان، فاصله شوروی با دریاهای آزاد به چندین کشور افزایش پیدا کرد.حالا دو جا در استراتژی غرب ، نامی از ما برده میشد، اولی امنیت اسرائیل بود که ما با بوق و کرنا خود را بزرگترین دشمن اسرائیل تبلیغ کردیم بدون اینکه امکانی عملی برای نابودی آن داشته باشیم و دیگر تامین انرژی جهانی بود ، اولویت امنیت اسرائیل منجر به درپیش گرفتن این سیاست شد که ما فعلا نتوانیم انرژیها را بفروشیم تا اینگونه اقتصاد ضعیف ، مانع هرگونه خطری شود و لذا مانع تراشی فروش نفت و جلوگیری از اجرای خط لوله گاز به پاکستان و هند دنباله این سیاستهاست. دهه 70 با این تعادل برای کشور ما سپری شد. در این میان هم ما میخواستیم راهی برای رسیدن به اهداف بزرگمان پیدا کنیم و هم غرب با یک قطبی شدن جهان علاقه مند شد بطور واضحتر به اهداف خود دست یابد. دهه 80 زمان تصرف افغانستان و عراق و نفوذ آمریکا در ترکمنستان و آذربایجان  شد و در همین زمان فعالیتهای معمولی و لاکپشتی ما در دستیابی به انرژی هسته ای، توسط غرب هایلایت شد تا مانع از ایجاد هرگونه خطری برای اسرائیل گردد و ما با اینکه حاضر بودیم زیر نظر آژانس جهانی فقط بسمت انرژی صلح آمیز هسته ای حرکت کنیم   ولی غرب این ریسک را نمیپذیرفت که این دانش روزی برعلیه منافعش بکار رود و لذا قوانین استعماری بر کشور دیکته شد که یکی از آنها ممنوعیت وجود رشته های هسته ای در دانشگاه بود .البته این برای حاکمان کشور که خود داعیه حکومت بر جهان را داشتند ، قابل پذیرش نبود و شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست  در مقابل شعار ایران برنامه حمله اتمی به کشورهای همسایه و اسرائیل  را دارد قرار گرفت.

در دهه 80 آمریکا بجز تصرف غیرقانونی دو کشور عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتارجمعی، جهت رهایی از حملات ضد آمریکایی عراقیها، با کمک عربستان و قطر و امارات گروه داعش را تاسیس کرد تا توجهات را بسمت جنگ شیعه و سنی جلب نماید  و آنقدر این تز موفقیت آمیز شد که با کمک آن توانست به رویای تصرف سوریه هم دست یابد و جنایاتی صورت گرفت که از قرن بیست و یکم انتظار نمیرفت و آمریکایی که فقط به صلح جهانی می اندیشید خود عامل غیرمستقیم سربریدن و گردن زدن و تصفیه های نژادی و تجاوز و کشتار فراوانی شد که در دو قرن اخیر بیسابقه بود. در این زمان که بتریج فشار جهانی بر گلوی ایران بیشتر و بیشتر میشد ماهم سهمی در پیشبرد حاکمیت شیعی در عراق و حضور و جلوگیری از نابودی دولت سوریه را بعهده داشتیم. در همین دهه ، اسرائیل سه ترور رسمی انجام داد که عماد مغنیه در سوریه ، ترور شیخ احمد یاسین در غزه و محمد مبحوح در دبی کشته شدند و با افتخار فیلم آنرا نشان دادند ولی چون دفاع از خود محسوب میشد ، هیچ نهادی در جهان معترض اسرائیل نشد و همچنین چند دانشمند هسته ای ما ترور شدند که شبکه های غربی خود به اسرائیل نسبت دادند.

 و مقایسه کنید با بیهوش شدن آقای اسکریپال جاسوس دوجانبه در لندن در 2018 که لندن ادعا کرد روسیه میخواسته وی را ترور کند، کشورهای اروپا و آمریکا قبل از هر گونه اثباتی روسیه را محکوم کردند و اقدام به اخراج دیپلماتهای روس نمودند آمریکا 60 دیپلمات، انگلیس 23 دیپلمات و کشورهای آلمان و فرانسه و ایتالیا و دانمارک و لهستان و هلند و اوکراین و چک و لتونی و لیتوانی مجموعا 38 دیپلمات روس را اخراج کردند!

 پس میبینیم که ترور برای دفاع از خود مجاز است اگر صاحب اجازه، قدرتمند باشد و اشغال کشورها هم شایسته دول قدرتمند است و توسعه دانش هسته ای هم اگر قویترین باشی کار پسندیده ای محسوب میشود و فقط آنان که قدرت هدایت جهان را دارند سلاحهای کشتارجمعی و موشکهای دوربرد و سایر سلاحهای دیگر را توسعه میدهند تا بتوانند در مواقع لازم از صلح جهانی حمایت کنند. در دهه 90 فشارهای جهانی به حدی رسید که ادامه حیات کشورمان ممکن نبود لذا برای دومین بار تن به مذاکره برای محدودکردن فعالیتهای هسته ای کشور دادیم که به توافق برجام منتهی شد و همین قراردادی را که گروهی در ایران تسلیم خواسته های امپریالیسم شدن میدانستند و اشتباه بزرگ سیاسی نظام ، گروههای تندرو اسرائیل و آمریکا هم اشتباه سیاسی تلقی میکردند و استدلالشان این بود که فشارهای جهانی آنقدر برای ایران کمرشکن بوده که به هر خواسته دیگری هم تن میداده و اشتباه است که در قرارداد تاحدودی شان ایران تامین شده است. گروه برتر یعنی حاکمان آمریکا عاقبت غالب شدند و از برجام خارج شدند و شرایطی را پیشنهاد کردند که اگر حمله نظامی بکنند و ایران را تصرف نمایند ، بیش از آن دستاوردی نخواهند داشت. پس غرب با همه جنایاتی که کرده حاکم بلامنازع جهان است  و اوست که تروراسرائیل در دبی را دفاع از خود میداند و حزب الله لبنان را که مانع حملات اسرائیل به لبنان است ، تروریست میداند. به رئیس جمهور سوریه اجازه مقابله با تروریستهایی را که قصد تکه تکه کردن سوریه را دارند نمیدهد ولی درمان این تروریستها در بیمارستانهای اسرائیل انساندوستی محسوب میشود. حمله موشکی اسرائیل به پایگاههای ما و سوریه توسط اسرائیل مجاز است و نوشته ما روی موشک که اسرائیل باید از صحنه روزگار حذف شود جنایتی نابخشودنی است . ما تا آمادگی مقابله با این دیو را نداشته باشیم باید هوشمندانه راهی برای گذر از این مقطع بیابیم دیوی که حاکمیت بلامنازع خود را میشناسد و از هیچ کاری هراس ندارد.اینک یکبار باید سیاستهایمان را بررسی کنیم و ببینیم چقدر برای درپیش گرفتن این سیاستها آمادگی اقتصادی و نظامی و سیاسی داریم و بدون شعارزدگی که در این 40 سال بلای جانمان بوده ببینیم این ملت را به کدام سو رهنمون کنیم که آینده معقولی برایش متصور باشد. ما که 66 رتبه هوشی از آمریکا عقبتریم و81 رتبه از انگلیس، چقدر میتوانیم امیدوار باشیم که راهی پیدا کنیم که منافعمان در مقابل مطامع این دشمنان بی رقیب و بی مهابا تامین گردد.

سعدی نام  خرداد 97

SADINAM.COM   آدرس سایت

در باره ی نویسنده

مدیر

پست بعد

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *