اجتماعی

جریمه های بی هدف پلیس راهنمایی

جریمه های بی هدف پلیس راهنمایی

جریمه های بی هدف پلیس راهنمایی

سالهاست پلیس راهنمایی رانندگی ، صبح تا شب فعالیت میکند ، در سرما و گرما، در باد و برف و باران، زیر آفتابهای داغ تابستون و سوز سرمای زمستون، ولی شیوه رانندگی و فرهنگ راندن از 50 سال گذشته در ایران فرقی نکرده ، چرا؟؟ آیا پلیس ما آموزش لازم را ندیده؟ آیا افراد لایقی نیستند؟ آیا امکانات مناسبی ندارند؟ آیا پشتیبانی کافی از آنها نمیشود؟ میدانیم که جواب همه این سئوالها خیر نیست پس کجای کار ایراد دارد؟بر اساس آخرین آمار، 20 میلیون ماشین در کشور وجود دارد و طبق بودجه 96، درآمد حاصل از جرایم رانندگی 2800 میلیارد تومن بوده و بر اساس بودجه 97 کشور، این جرایم به 3000 میلیارد تومن میرسد،  به عبارتی هر خودرو در سال 150 هزارتومن جریمه میشود ولی باز هم خودروها توقف دوبله میکنند، در محل ممنوعه ، پارک میکنند، چراغ قرمز را رد میشوند، چراغهای زرد را بصورت مسابقه ای عبور میکنند، کمربند نمی بندند، دور زدن ممنوع و عبور خلاف از کوچه های یکطرفه را داریم، ورود غیر مجاز به مناطق طرح را شاهدیم و از همه مهمتر ترافیک شهری سامون نگرفته و وقت زیادی از مردممونو میگیره و اعصابشونو بهم میریزه . این داستان منحصر به امروز نیست ، رانندگان 50 سال پیش کشورمون هم شاهد همین وضعیت بوده اند و این یعنی ما فرهنگ رانندگی را در کشور نساخته ایم و تغییری در آن ایجاد نکرده ایم و در این مقاله کنکاشی در این مورد میکنیم.

1- ما پلیس راهنمایی را برای جریمه کردن ساختیم نه برای تغییر فرهنگ!

سالهاست که برای اطمینان از عملکرد مناسب پلیسهای راهنمایی، برایشان مشق شب تعیین کردیم و یک دفترچه 50 یا 100 برگی جریمه دستشان دادیم که امروز آنرا خرج کنند! و پلیسهای باهوشترمان ، از قبل مکانهایی که در محدوده شان بیشترین تخلف صورت میگیرد را زیر نظر کرده اند و یکی دو ساعت در آنجا کمین میکنند و تند تند برگ جریمه صادر میکنند و خوشحال از اینکه مردم آنقدر متخلف هستند که آنها توانسته اند در این زمان کم وظیفه شان را به ملت و میهن انجام دهند و برگه های جریمه را تمام کنند! و پس از صدور آخرین برگ جریمه ، بدون هیچگونه احساس مسئولیتی در قبال افرادی که بعد از آن خلاف میکنند ، راهی انجام کارهای دیگرشان میشوند. اینگونه است که افرادی که جریمه شده اند ، صرفا بدشانس بوده اند  و در واقع کار بدی نکردند و فردی که امروز جریمه شده ، فردا همان تخلف را میکند و گاهی در حضور پلیس ! و جریمه نمیشود و اینگونه است که مردم بجای دوری از تخلف رانندگی بهتر است “و ان یکاد” بخوانند تا از شر بدبیاری مصون بمانند. 

2- جریمه تخلفات رانندگی همیشگی نیست، اتفاقیه!

  همه ما بسته به شخصیتمان ،چند نوع از تخلفهای رانندگی را مرتبا در طول سال مرتکب میشویم ولی فقط چند بار در سال بدشانسی می آوریم و جریمه میشویم ولی چون بنوعی کمک به دولت محسوب میشود، دلخور نیستیم. در تهران تاکسی سوار شده بودم و راننده تاکسی، پیرمرد باشخصیتی بود که وسط مسیر ، تلفنی با پسرش حرف میزد و پسرش که ظاهرا برای گرفتن میزان جریمه تاکسی مراجعه کرده بود، میگفت که جریمه دوماهه سه و نیم میلیون تومن شده و پدره اول جلو پسرش کمی شرمنده شد و گفت ، بیشترش مال این بوده که من نمدونستم دوربین فلانجا کار میکنه ولی در آخر هم اینجوری پسرش رو متقاعد کرد که روزی پنجاه هزار تومن جریمه ، برای تاکسی طبیعیه!!! توی یک نمایشگاه ماشین بودم در خیابونی که چندین نمایشگاه بود و تعداد زیادی ماشین تو پیاده رو و کنار خیابان در محل پارک ممنوع ، در انتظار خریدار بودند. یهو دیدم همه دارن با عجله از نمایشگاه خارج میشن، از آبدارچی که تنها فرد باقیمانده در مغازه بود، علت را جویا شدم، گفت پلیس اومده، رفتن ماشینا رو جابجا کنند! اومدم بیرون،دهها نفر با عجله ماشینا رو از تو پیاده رو بیرون میبردن و از کنار خیابون ، برمیداشتن، پلیس هم با آرامش و در عین اطلاع از این وضعیت، مشغول جریمه ماشینهای جلو دستش بود. چند تا از نمایشگاهدارن با خوشرویی جلو رفتن و با پلیس دست دادن و کمی خوش و بش کردن، بنظرم یکیشون موقع دست دادن، یک تراول هم کف دستش چسبیده بود!! پلیس وظیفه شناس ، یکی دو تا ماشین دیگه رو جریمه کرد و با عصبانیت دستور داد همه ماشینا رو بردارین، بعدشم سوار بنز سفید آبیش شد و رفت. دوباره همه ماشینها برگشتن تو پیاده رو و کار و زندگی بحالت اولش برگشت. بسیاری از مشاغلی که نیاز به رفت و آمد ماشین دارند و یا مدام در حال تخلیه بار جلو مغازه اند و تخلف رانندگی نیاز مبرم شغلشان میباشد ، با پلیس آن محدوده از در دوستی درمیآیند و اونو تو رودرواسی میذارن که اجازه بده کارشان را انجام دهند و گاهی هم از خجالتش در می آیند! بهرحال وقتی همه دارند خلاف می کنند ، حق با آنهایی است که حداقل ، به معیشت پلیس کمک میکنند!!

3- پلیسها هم تخلف رانندگی دارند

پلیسی که برای اصلاح رانندگان متخلف ، استخدام شده و هدفش بهبود ترافیک است و برای این موضوع ، ماهها آموزش دیده، نباید بتواند خودش خلاف کند ، ولی کم و بیش شاهد این موضوع در کنار و گوشه شهر هستیم و این نشان میدهد که ما حتی موفق نبودیم فرهنگ مورد نظر را ، در مربیان آن زنده کنیم. در خیابانی که بعلت پارک دوبله متعدد، رفت و آمد بکندی انجام میشود، ناگهان بنز خوشرنگ پلیس راهنمایی آژیرکشان ، سر میرسد و در حالی که در بلندگو حرفهایی را با صدای گوش خراش میزند، خود دوبله پارک میکند و با عجله از ماشین پیاده میشود که مانع از انجام این کار زشت توسط بقیه شود! و در تمام نیم ساعت ، یکساعتی که با تمام توان دارد تلاش میکند که ماشینهای متخلف را هدایت کند که محل را ترک کنند و یا در صورت اجبار، چند تا را هم جریمه میکند، خود یک لاین خیابان را اشغال کرده و ماشینهای عبوری مجبور میشوند ، در محل توقف ماشین پلیس، تغییر لاین دهند تا او بتواند به وظیفه اش برسد. و پلیسهایی را دیده ایم که صرفا برای انجام سریعتر وظایفشان، در محل دور زدن ممنوع، مجبور به اینکار میشوند و یا توقف دوبله کنند که افسر مربوطه خرید کوچکی را از مغازه انجام دهد. البته نباید فراموش کنیم که افسران راهنمایی، زمانی را کنار مردم همین مرز و بوم بوده اند و از کودکی با همین فرهنگ رانندگی ، خو گرفته اند، صدها برابر زمان دوره ای است که در این سازمان دیده اند، پس اگر در لباس شخصی ، تخلفی را بکنند ، کاری دور از انتظار نیست و در این موقع اگر پلیسی هم متعرضشان بشود حق دارند به وی گوشزد کنند که ما همکاریم و کارتشان را نشان دهند و البته که آن پلیس در حال خدمت، پس از اطلاع، بلافاصله احترامی میگذارد و از جریمه کردن منصرف میشود.در روزنامه های دهه پنجاه، آنزمان که پلیس زن هم داشتیم، مقاله ای در توصیف این قشر منتشر شده بود که تیترش این بود که پلیسهای زن، همسرانشان را هم جریمه میکنند! و نویسنده مقاله ضمن قبول اینکه پلیس راهنمایی ، عرفا حق دارد از تخلف افراد آشنا بگذرد، تاکید کرده بود که پلیسهای زن حتی از این حق خود هم ، استفاده نمی کنند. می بینید که از پنجاه سال قبل فرق نکردیم!! نکته جالبتر اینکه تلاش کردم این مقاله را از بایگانی روزنامه های کیهان و اطلاعات پیدا کنم ولی با این همه پیشرفت نرم افزاری ، متوجه شدم اصلا روزنامه های قبل از انقلاب این دو نشریه مشهور، قابل جستجو نیست! شاید برای جلوگیری از انحراف مردم است!

4- زمینه های اجبار به تخلف رانندگی را حذف نمیکنیم

در خیابانهایی که محل خرید مردم است، هیچ جایی برای توقف کوتاه مدت و یا بلند مدت جهت پیاده شدن و انجام خرید نیست و فردی که مسیر طولانی را طی کرده تا از این مغازه ها ، نیازش را تامین کند ، یا باید دوبله پارک کند و بکارش برسد و یا باید از خرید منصرف شود و برگردد، شما در این مواقع ، چه میکنید؟ تابلو توقف مطلقا ممنوع و یا گماردن پلیس که مشکل را حل نمیکند. مردم باید چه کنند ؟ آیا در ابتدا و یا انتهای آن خیابان فضایی برای پارک انبوه ماشینهای مراجعه کننده ، ایجاد کرده ایم؟ در این مواقع ، افسرهای راهنمایی که با خانواده برای خرید مراجعه میکنند، چه میکنند؟ اگر حتی تا دو خیابان بالاتر هم احتمال وجود جای پارک نباشد، برمیگردند؟ آیا مورد شماتت خانواده قرار نمیگیرند که دست خالی برگشته اند؟ نکته جالب عدم وجود فرهنگ لازم، اینست که همه آن مغازه دارها میدانند که وجود محل پارک، تضمین کننده خرید مردم از ایشان است ولی همه آنها، اول صبح ماشینشان را جلو مغازه شان پارک میکنند و اینگونه است که سرتاسر خیابان ، صرفا صرف پارک  ماشینهای مغازه داران شده و فضایی برای مشتریان نمانده است. راهنمایی رانندگی که عمدتا نقش جریمه کردن مردم متخلف را بازی کرده ، هرگز بفکرش نرسیده که چگونه سیستم را هدایت کند که سال بسال زمینه های تخلف کمترشود و فقط راه را در افزایش جرایم دیده است. چرا هیچگونه تلاشی در ایجاد پارکینگهای عمومی در گوشه و کنار شهر نکرده است؟ برجها، مجموعه های بزرگ تجاری و اداری، روز بروز دارد ساخته میشود ولی جای پارکینگها که تکمیل کننده این زنجیره است خالی است. همان نقاطی که چهل سال پیش ، کمبود فضای پارک داشته ، امروز هم دارد فقط بیشتر از گذشته. اگر درآمد راهنمایی را از محل جریمه ها که سه هزار میلیارد تومن در سال است در نظر بگیریم و به ازای هر فضای پارک ، 31 متر مربع، و هزینه ساخت پارکینگ طبقاتی متری یک میلیون تومان، میتوان سالانه یکصدهزار جای پارک جدید ایجاد نمود و کافی بود در مراکز خرید و مناطق پرجمعیت ، کسبه مهم محل را تشویق میکردیم جهت سهولت جذب مشتری و افزایش درآمد خودشان، پارکینگ طبقاتی بزنند و وامی با بهره 3-4 درصد، پنج یا ده ساله پرداخت میکردیم و یا مجموعه های جدید در حال احداث را متقاعد میکردیم با این وام سه یا چهار طبقه اضافی روی ساختمان برای پارکینگ عمومی بزنند(اکنون احداث پارکینگ در طبقات فوقانی ساختمان مرسوم شده و اقتصادی تر است) و اینگونه هم تجارت مردم رونق بیشتری میگرفت و هم پول راهنمایی مجددا به خزانه برمیگشت و هم اینکه سال بسال ، مشکلات را حل میکردیم. و پارکینک در مناطق پر رفت و آمد ، توجیه اقتصادی هم دارد و هزینه های خودش را درمیآورد. نکته دیگر ناکارآمدی میدانهاست که نه تنها سهولتی برای ترافیک نیست ، بلکه کلاف سردرگمی ایجاد میکند که چند پلیس هم نمیتوانند ، ترافیک را هدایت کنند و این ابزار ناکارآمد بطور سنتی جاافتاده و در شهرهایی مثل مشهد ، هرسال هم برتعدادش افزوده میشودو باز ماشینهایی که قصد دور زدن از آخر خیابان را دارند، با یک تابلو دور زدن ممنوع ،مجبورشان میکنیم وارد همین میدانی شوند که ظرفیت محدودی دارد و چه همه تلاش میکنند پرسنل زحمتکش راهنمایی که نکند خودرویی ، این قانون را نقض کند. همینطور تابلوهای دور زدن ممنوع سر چهاراه ها. و چه اصراری ما در راهنمایی رانندگی داریم که مردم دور نزنند!! برخی از خیابانها را دقت کنید سر چهارراه تابلو دور زدن ممنوع داریم ، حال اگر انتظار پشت چراغ قرمز را بکشید و به هر کدام از سه خیابان چهارراه بروید، آنها هم تا چراغ قرمز بعدی امکان دور زدن را ندارند و سر آن چهار راهها هم باز تابلو دور زدن ممنوع. یعنی اگر ما ایرانیها هنر خلاف کردن را نداشتیم گاهی هرگز به مقصد نمیرسیدیم و اینهم از هنر مهندسی ترافیک راهنمایی رانندگیمان. درست است که در حین دور زدن ممکن است گره های کوچکی در ترافیک ایجاد شود ولی اینهم درست نیست که با ظرفیت محدود خیابانها، ماشینها را مجبور کنیم مسیرهای طولانیتری بپیمایند.

یکبار از گرگان بطرف مشهد رانندگی میکردم یک کامیونت حامل خنزر پنزر مانع حرکت من شد و در آن جاده پر رفت و آمد امکان سبقت هم نبود و این کامیون قدیمی باسرعت کم وسط جاده را گرفته بود و میرفت و انبوه ماشینها را پشت سر خود نگه داشته بود. با توجه به نوع بارش هیچ دیدی نسبت به جلو نداشتم و این در رانندگی جاده ای خطرناک است چون خطر را از قبل نمی بینی و فقط با ترمز یکباره ماشین جلویی مجبوری به استقبال تصادف بروی. پس از 20 دقیقه حوصلم سر رفت و با اینکه خط ممتد بود، از یک لحظه عدم عبور ماشین روبرو استفاده کردم و به هر بدبختی سبقت گرفتم، درست پس از پایان سبقت ، ماشین پلیس منتظرم بود و علامت داد که بایستم، با دلخوری ایستادم و نقهای پلیس راهور را تحمل کردم و جریمه شدم ، البته هفت هشت ماشین دیگه هم همینکارو کردند و جریمه شدند، در انتها به پلیس گفتم اگه ما رو جریمه کردی، حقمون بود ولی باید این کامیون قراضه با سرعت کم که جاده رو بند آورده بود را هم نگه میداشتی و نمیذاشتی این داستان ادامه پیدا کنه، چنان نگاهم کرد که بنظر همکارش بود و عمدا این صحنه رو ایجاد کرده بود که پلیس بتونه ماها رو جریمه کنه! جالبه که سبقت از سمت راست جریمه داره ولی ماشینی که با سرعت کم داره در خط سبقت حرکت میکنه معمولا جریمه نمیشه. بیشتر تلفات جاده ای مربوط به کامیونهایی که در سربالایی با سرعت تقریبا صفر ، وسط جاده را میگیرند و میروند و صدها خودرو را پشت سر خود زندانی میکنند و یک نفر کم صبر مثل من که مجبور میشه سبقت بگیره با ماشین روبرویی تصادف میکنه و چند نفر کشته میشوند و هیچکس عامل اصلی رو که کامیونه که راهو بسته، حتی سرزنش هم نمیکنه.

5- اتوبوسها عامل اصلی بی نظمی ترافیک

ما در دهه های اخیر عقلمون رسیده که حضور کامیونها و ماشینهای بزرگ در ترافیک شهری، سم است و در برخی شهرها حتی جابجایی مصالح ساختمانی و مواد غذایی را هم بجز نیمه شبها ممنوع کرده اند که کاملا صحیح است. خیابانهای شلوغ ما جایی برای ماشینهای بزرگ که از قدرت تحرک پایینتری برخوردارند، نیست و دائما باعث تصادف و راه بندان میشود ولی در همین حال از افزایش ناوگان اتوبوسرانی در شهر حمایت میشود! یکی از سمهای مهلک ترافیک شهری ما ، اتوبوسهای شهری است. سرعت کم، انعطاف پذیری کم، دود و سر و صدای زیاد و بدتر از همه بی نظمی رانندگان آن. ما ایستگاه اتوبوس داریم  ولی راننده ای که بتواند اتوبوس را درست در ایستگاه پارک کند و بعد اقدام به سوار و پیاده کردن مسافر کند ، نداریم.اگر خیابان سه لاین دارد، اتوبوس در لاین وسط ، اقدام به سوار و پیاده کردن میکند و یک لاین هم که محل پارک خودرو هاست ،این یعنی عملا خیابان یک لاین برای حرکت دارد. جالبتر اینکه پلیس راهنمایی ما، ضعیف کش است ، یعنی تا حالا من ندیدم اتوبوسهای شهری را جریمه کنند و این آنها را به سلطان خیابانها تبدیل کرده است. همین دیشب بود که رئیس جمهور محترم وعده میداد که ناوگان اتوبوسرانی را نوسازی میکند و توسعه میدهد! توسعه ناوگان اتوبوسرانی در شهرها ، از آن وعده های شعار گونه است که هیچ مجموعه تحقیقاتی ، سود و ضرر آن را در ترافیک بررسی نکرده ولی همه اونو بعنوان یک اصل لازم پذیرفته ایم! خوش بینانه ترین آمارها حاکی از پوشش 22 درصد سفرها در تهران توسط اتوبوس است  و مقایسه کنید پکن را با جمعیت 22 میلیونی(بیش از دو برابر تهران) که کلا هزار دستگاه اتوبوس دارد و ما داریم زمزمه تامین 13000 اتوبوس را در خیابانهای شلوغ تهران سر میدهیم . با احتساب قیمت 500 میلیونی هر اتوبوس شهری و بازدهی حداکثر 5 ساله آن در شهری مثل تهران،سالانه 1330 میلیارد تومان باید خرج ناوگان اتوبوسرانی در تهران کنیم که بازدهی ناموفق و ناهمگونی آنرا با خیابانهای شهر دیده ایم و این سرمایه گذاری در مترو بسیار اثربخشتر و علمی تر است.در شهرهای بزرگ فقط مترو و تاکسی ، مشترکا میتوانند کارساز باشند و افزایش اتوبوس در شهر ، بجز ایجاد گره های بزرگتر ترافیکی، کاری از پیش نمیبرد. بدتر از آن مسیرهای ویژه اتوبوس است که راهنمایی رانندگی بعنوان یک نسخه شفابخش برای هر دردی بکار میبرد! بسیار دیده ایم که ماشینها با بدبختی ترافیک را پشت سر میگذارند در حالی که نیمی از عرض خیابان به اتوبوسهایی اختصاص پیدا کرده که هر نیم ساعت، یکیشون ، دودکنان ردمیشه. VIP شدند اتوبوسهای ناکارآمد در شهرهای ما. مگه چند درصد مسافران شهری را ، اتوبوسها دارن جابجا میکنند؟ در حقیقت حمایت از اتوبوسها، کینه دیرینه ایست که با قشر مرفه بیدرد داریم که در ماشینهای شخصی دارند در شهر گردش میکنند! و لابد مرفهین نیمه بیدرد که سوار تاکسی شدند! و با همگانی شدن مالکیت خودرو، هنوز فراموش نکرده ایم.

6- استفاده از سرباز و افراد آموزش ندیده برای کلاف سردرگم ترافیک

از آنجاییکه سربازان بردگانی تقریبا رایگانند، بخشی از آنها هم نصیب راهنمایی رانندگی میشود و جالب اینکه از آنها بعنوان نسخه شفابخش ترافیک استفاده میشه.بخش عمده ای از رانندگان ماشینهای پلیس راهنمایی ، سربازانند و از برخی از آنها برای جریمه کردن و هدایت ترافیک هم استفاده میشود. جوانهایی که اگر لباسشان را عوض کنند و پشت ماشینشان بشینند، چندین پلیس باید مراقبت کنند که بر حسب سنشان ،تخلف نکنند و اینگونه مربیان ما دارند مردم را هدایت میکنند تا از فرهنگ ترافیکی بهتری برخوردار شوند.

در پایان برای بهبود عملکرد راهنمایی رانندگی توصیه های زیر قابل بررسی است:

– سناریو بهبود ترافیک شهری ،با همکاری سازمان ترافیک، شهرداری، و راهنمایی رانندگی، بازنویسی شود

– بر اساس سناریو جدید، پلیس راهنمایی بازآموزی گردد

– طرح بمدت یکسال با تمام نیرو و توان اجرا گردد بگونه ای که خلا زمانی و یا مکانی در اجرا نداشته باشد

– برای امکان تمرکز بهتر، ابتدا در شهرهای محدودی اجرایی شود

– بستر رانندگی سالم و رفع عوامل تخلف ایجاد گردد

– نگاه راهنمایی به ترافیک و رانندگان، اصلاح بستر باشد و نه عقوبت مجرم و یا درآمدزایی

– افزایش جرایم رانندگی در حدی که مانع محسوب گردد نه درآمدزا

سعدی نام
بهمن 96

SADINAM.COM   آدرس سایت

در باره ی نویسنده

مدیر

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *