اجتماعی

آسمان ایرانیان همه جا یک رنگ است!

آسمان ایرانیان همه جا یک رنگ است!

آسمان ایرانیان همه جا یک رنگ است !

سال پرحادثه 96 در حال اتمام بود و همه آرزو میکردند این روزهای پایانی بدون حادثه جدیدی بسر برسد و وارد سال جدید شویم. سقوط دو هواپیما و تصادف وغرق کشتی نفتکش و ریزش معدن و تصادفات ریلی و جاده ای، زلزله پرتلفات کرمانشاه، زلزله های مکرر کرمان و خراسان و تهران، درگیریهای خیابانی و شورش، اعتراضات کارگری و کشاورزان، ریزگردهای کشنده خوزستان و آلودگی هوای تهران که به تعطیلی مداوم شهر منجر گردید ،سرکوب درویشانی که میخواستند از امنیت رهبر خود مطمئن شوند، دستگیری دختران خیابان انقلاب ، درگیریهای مستمر دو جناح حاکم کشور در کنار گزارشات متنوع اختلاسهای هزار میلیاردی، مجموعه مواردی بودند که مردم را متقاعد کرده بود سال 96 سال پر حادثه است و در عین اینکه آنها را ناشی از عدم تدبیر دولتمردان میدانستند،جزو بداقبالی ملت هم قلمداد میکردند و دوست داشتند با حلول سال جدید فکر کنند که مشکلات تمام میشود. عید نوروز محملی بود که مردم را وارد مرحله جدیدی میکرد تا امیدوار باشند روزهای بد و پرحادثه مانند روزهای سرد و نفس گیر زمستان میگذرد و جای خود را به شکوفایی طبیعت و شکوفه و امید خواهد داد و اثری از بداقبالیها نمیماند.مردم همانند کسی که از تاریکی به سوی نور فرار میکند در حالی که درنده ای هم بدنبالش است، با امید به سمت عید میرفتند و زیر لب دعا میکردند که خطر جدیدی تهدیدشان نکند. ولی از آنجاییکه این مردم دیگر حق هیچ آسایشی را در این دنیا ندارند، یک هفته به عید اعلام شد که در روز عید نوروز همه سینماهای کشور بعلت مصادف بودن آن با رحلت امام هادی، تعطیل است!! ترجمه این خبر این است که امسال عید نداریم ولی قدری محترمانه تر و باز در مواجهه ملیت و مذهب، این مذهب است که قرار است ملیت را لگدکوب کند و پا بر روی علایق ملی مردم گذارد.جالب اینکه در مواجهه با اینگونه تصمیمهای یکطرفه مذهبی، هیچ نهادی جرئت و جسارت دفاع از حقوق مردم را ندارد و بخود اجازه درگیر شدن با جناحهای تندرو مذهبی را نمیدهد. اینهمه نمایندگان مردم در مجلس، رئیس جمهوری که با رای مردم و برای مردم کار میکند، اینهمه وزارتخانه و سازمان و نهاد، هیچکدام سئوال نمیکنند که چرا به بهانه مصادف بودن عید با سالگرد رحلت، عید نوروز که تنها محمل شادی مردم است باید فدا شود و حتی بررسی کند که آیا با توجه به عدم قطعیت روزها در ماههای قمری، این تشخیص درست بوده یا نه؟ و در بررسی این سالگردها خوبست به این چهار نکته دقت کنیم:

1- بر اساس برآوردها 107 میلیارد انسان تاکنون زیسته اند و فوت کرده اند و درحقیقت هر روز سالمرگ بیش از 293 میلیون انسانی است که بسیاری از آنها افراد ارزشمندی بوده اند و درخور یادبود و اگر قرار باشد بر گذشتگان بگرییم ، شایسته است هر روز بگرییم. 

2- هیچ منطق درست و عقل سلیمی قبول نمیکند که یک ملت یک روز را باید عزاداری کند چون صدها سال قبل عزیزی در این روز رحلت کرده و چنانچه همان امامان امروز زنده بودند، این اجازه را به مسئولان کشور نمیدادند که ملتی را در سوگ بنشانند برای اتفاقی در هزار سال پیش!

3- عدم قطعیت مناسبتهای اسلامی: مهمترین شخصیتهای مذهبی ما پیامبر اکرم و حضرت فاطمه بوده اند که با اینهمه اعتقاد به دقت تاریخ نگاری، برای فوت پیامبر بین 28 صفر تا 12 ربیع الاول یعنی 14 روز  روایتهای متفاوت است و در روز تولد پیامبر 7 روز اختلاف و در وفات حضرت زهرا، سی روز اختلاف است بگونه ای که ما سه دهه عزاداری میکنیم و امیدواریم یک روزش درست باشد! و در مورد امام هادی اطمینانی وجود نداره که ایشان زمان متوکل خلیفه عباسی رحلت کرده اند و یا سه خلیفه بعد از متوکل ، یعنی معتز ! و 26 جمادی الثانی بوده و یا سوم رجب؟ و با اینهمه عدم قطعیت، مقامات مذهبی ما براحتی عید نوروز را فدا میکنند.

4- عدم قطعیت روزهای ماههای قمری: همه ما بلاتکلیفی مسلمانان در تعیین عید فطر که نقطه عطفی برای مسلمین است ، آشناییم. تعیین روز عید فطر فاصله بین واجب و حرام و مرز بین بهشت و جهنم است. روزه در عید فطر حرام و روزه نگرفتن روز رمضان هم حرام.همه ساله تفاوت برداشت و تصمیم مراجع را در اعلام روز عید فطر میبینیم و نه تنها در کشورهای مختلف اسلامی در تعیین این روز اختلاف وجود دارد بلکه در کشور ما مراجع مختلف فتواهای مختلف دارند و در حالی که یکی عید اعلام کرده ، پیروان بقیه معتقد به روزه رمضانند و هر سال اختلاف پیش می آید که امروز عید است یا فردا.

با اعلام همزمانی عید نوروز و رحلت امام موظفیم برای احتراز از هر گونه بی احترامی ، فتیله خوشی در عید را پایین بکشیم و شادی نکنیم و سینماها را تعطیل کنیم و برنامه های در خور عید را برگزار نکنیم. نکته جالب اینکه علاوه بر اینکه رادیو تلویزیون در خدمت سوگواری مذهبی قرار گرفته و در روزهای رحلت امامان و روزهای قبل آن ، تمامی شبکه های صدا سیما بدون استثنا بخدمت گرفته میشوند که مبادا فردی از 80 میلیون جمعیت کشور فارغ از این غم بزرگ بماند، در تمامی میادین و حتی کوچه های مهمتر شهرهای بزرگ و کوچک کشور پرچمهای مخمل مخصوصی برای یادآوری رحلت این عزیزان  نصب میشود بهرحال کار که از محکمکاری عیب نمیکند! و در این چهار دهه حکومت مذهبی ، در هر زمینه ای ما از بشریت و دنیای علم و تکنولوژی عقب افتاده ایم، در زمینه سوگواری چیزی کم نگذاشته ایم! ساعات نزدیک به تحویل سال نزدیک میشد، ساعاتی که رادیو تلویزیون میتوانست با برنامه های شادی بخش، قسمتی از فشار روانی حوادث سال 96 را از جسم و روح 80 میلیون هموطن بردارد، هموطنانی که 40 ساله با همه بدبختیهایی که متحمل شده اند در کنار نظام مانده اند و همیشه با وفاداری کامل  در جنگ، نقاط عطف کشور و زمان انتخابات با همراهی نظام، مخالفان کشور را در شوک فروبرده اند و معلوم نیست چرا جواب اینهمه همراهی و وفاداری باید فشار بیشتر و تحمیل سختیهای بیهوده باشد. بر اساس خطی که از قبل معلوم بود، همه کانالها با دودلی و احتیاط در مورد عید صحبت میکردند و خبری از آواز و ترانه و موسیقی و رسوم سنتی عید و ترانه های محلی اقوام مختلف کشور نبود، تصویری از حاجی فیروز و عمونوروز در برنامه های تلویزیونی دیده نمیشد حتی تصاویر طبیعی گلها و آبشارها و مناظر طبیعی بهمراه ترنم موسیقی ایرانی بچشم نمیخورد، برنامه هایی که تا لحظه سال تحویل بخورد ملت داده شد رنگ و بوی مذهبی سیاسی داشت  چیزهایی که تمام 365 روز سال مردممان با آنها بمباران میشوند. یکی از کانالها تا لحظه تحویل سال ارتباط با شلمچه را پخش میکرد تا این مردمی که خود خاطره ساز جنگ بوده اند، نکند بمناسبت عید از این خاطرات غافل شوند! کانال دیگری برای تبرک این لحظات خوش، از خانواده شهدای مدافع حرم دعوت کرده بود و وجود آنها را روشنی بخش محفل سال نو میکرد، در کانال بعدی ، تمام مدت یک روحانی بنا به نظر خودش آگاهی مردم را افزایش میداد و چند کانال هم خود را با تصاویر و گزارشهایی از حرم امام رضا و چند امامزاده سرگرم میکردند تا بالاخره این لحظات تحویل سال بگذرد و مردم نفهمند که قرار است بکدام سو هدایت شوند و مهمتر اینکه خدای نکرده بعدا مسئولی مواخذه نگردد که چرا با نمایش شور و شوق اجرای مراسم عید ، دهنکجی به مذهب کرده است. البته همین ملت فداکار و وفادار هم باید درک کنند که در شرایط مساوی، مناسبتهای مذهبی بر مناسبتهای ملی الویت دارند و قرار نیست مسئولینی که با رای این ملت قدرت گرفته اند، علایق و خواسته های مردم را پیگیری کنند و در این مورد آیه داریم که اکثرهم لایعقلون و اکثرهم لایشعرون!

نوع برنامه ها که در آن هیچ اثری از شادابی برنامه های عید نبود مرا برآن داشت که بیخودی حرص نخورم و سری به برنامه های غیر از صداسیمای ایران بزنم، ویدئویی در آپارات بنام موزیک ویدئوی سورنای گروه رستاک پخش شده بود که بسیار جذاب بود و موسقی های کردی و آذری و گیلکی را با آلات موسیقی ایرانی مینواختند و برای عید نوروز اجرا شده بود و برای اینکه حساسیت کنترلچیهای دولتی را برنیانگیزند، دختران نوازنده را چنان پوشانده بودند که گویی این دختران اصلا مویی ندارند که چند لاخ آن نمایش داده شود! سپس یک سری به برنامه های تلویزیونهای آنور آبی زدم، ایرانیانی که در غل و زنجیر فشارهای مذهبی نیستند و پس از 40 سال سکونت در اروپا و آمریکا، زندگیشان سامان گرفته و راحتتر میتوانند اندیشه خود را بتصویر بکشند و همچنین همنشینی با آن مردمانی که بیش از آنکه به زور خود تکیه کنند ، با اندیشه زندگی را پیش میبرند ، قطعا در رفتار هموطنان آنور آبی ما هم تاثیر گذاشته است. 

در یکی از شبکه های لس آنجلسی چهار زن و مرد بالای 60 سال دور هم نشسته بودند و برنامه اجرا میکردند، یکیشون توضیح میداد که مدیر آمریکایی جشن شب عید که قرار بود در کاباره خودشان اجرا گردد توصیه کرده که از مردم ورودی نگیریم و اجازه دهیم همه از برنامه های ما لذت ببرند ، و گفته که با خرید نوشیدنی و غذا توسط بخش قابل توجهی از حاظران ، درآمد لازم تامین میگردد و ایشان که ظاهرا متقاعد شده بود اینکار را بکند با اینحال از شرکت کنندگان درخواست کرد که حداقل نفری دوتا نوشیدنی بخرید! تا سود ما تضمین شود و همزمان با قطع مداوم برنامه ها به تبلیغ کنسرتهای دوران عید در ترکیه و دبی و گرجستان و ارمنستان میپرداخت. دیدم این کانال از برنامه های شبکه های خودمان بدتر است و آرامشی درپی ندارد. در کانال بعدی 8 نفر برنامه تحویل سال را اجرا میکردند که جوانترینشان یک زن 40 ساله بود و بقیه منتظر عزرائیل! مگر ایرانیان مقیم خارج عقیم شده اند؟ چرا یک خواننده جدید و یا مجری و هنرپیشه جوان پدید نیامده و همه همانهایی هستند که زمان انقلاب مهاجرت کردند و گویا نسل ما محکومند با همینها بسر کنند و احتمالا در جهنم هم با همینها محشور میشویم. در این کانال همه سناریو این بود که با چند هموطن آمریکا نشین 60-70 ساله مصاحبه شود و آنهم پیرامون بیزینس محلی آنها که احتمالا هیچ جذابیتی برای یک جامعه 100 میلیونی و مناسبتی با عید نوروز نباید داشته باشد و جالب اینکه این مهاجرین ما که 40 ساله همنشین پیشرفته ترین ملت  جهانند ، یک تلویزیون را با یک زن و شوهر بهمراه یک دوست قدیمی خانوادگی میگردانند و خبری از استفاده از تخصصها و مدیریت آنچنانی و برنامه ریزی و استخدام مجری صاحب صلاحیت و سناریو نویسی و کارگردانی نیست و اگر این هموطنان ما 40 سال در خارج بسر نمیبردند و در یکی از شهرستانهای کوچک ایران زیسته بودند ، باز هم برنامه را به همین سبک و سیاق اجرا میکردند! 

یک شبکه دیگر برای استفاده حداکثری از موقعیت عید، از 20 دقیقه مانده به سال تحویل تا 20 دقیقه پس از آن به تبلیغ اسپانسرهای برنامه اش پرداخت و هر کدام سه بار! و فکر نکنید که اسپانسرش اپل و تویوتا و سامسونگ بودند، نه، دکتر ارسطو وجدانی روانشناس در یکی از شهرهای دورافتاده آمریکا، شرکت متخصص مهاجرت به کانادا، دکتر متخصص بیماریهای مقاربتی، خانم آرایشگر در لس آنجلس و انجام تتو با وقت قبلی ، یک خانم وکیل متخصص تصادفات و بیمه و این شبکه حتما درست فکر کرده، این اسپانسرها هستند که میمانند و بیننده ها می آیند و می روند! چند تا شبکه ماهواره ای هم هستند که تمام رسالتشان رهایی مردم از دست پزشکان است و موارد ساده تا پیچیده پزشکی را با ارائه داروهای مناسب درمان میکنند و با رواج این سیاست مردم دیگر نیاز به پزشک و بیمارستان ندارند. این شبکه ها ضمن اینکه یک فیلم تکراری را به نمایش میگذارند، به ازای هر 10 دقیقه از فیلم ، یک ربع به روشنگری و تبلیغ محصولات پزشکی مشغولند و چون احتمالا شنیده اند که فارسی زبانان، آلزایمر دارند هرتبلیغ را سه تا چهار بار تکرار می کنند که در طول فیلم که 8 بارفیلم بخاطر تبلیغ قطع میشود، شما 24 بار مورد استفاده آن دارو برایتان تکرار میشود که از مثل خرفهم هم فراتر میرود!!

و حتما دیده اید که موارد قابل درمان از ترک اعتیاد در 15 روز شروع میشود تا قرص افزایش قد که براحتی با 50 هزار تومان 15سانت قدتان افزایش مییابد  و بواسیر را با 40 هزار تومان درمان قطعی میکند و با سی هزارتومان 15 کیلو لاغر میشوید ، درد مفاصل و آرتروز شما هم در این کانالها درمان میشود حتی نیاز به عمل بینی هم ندارید و با مبلغ اندکی بینی شما را مانند موم به شکل و اندازه دلخواهتان در می آورد و حتی دندانهایتان را هم سفید میکند و همه توقعی که از یک بیمارستان پیشرفته دارید ، در این کانالها می یابید بدون اینکه لازم باشد مریض را ببینند و یا از جنس و سنش اطلاع داشته باشند.

 اینها خودرا روشنفکر میدانند و مدعیند که مردم باید آنها بعنوان الگوی خود قبول کنند و هنوز دستشان بجایی بند نیست اینگونه تلاش میکنند که از حماقت مردم استفاده کرده و پولدار شوند، اگر روزی مدیریت مردم دستشان بیافتد کی تضمین میکند که مردم را به سمت خوشبختی هدایت کنند؟  در پایان یک شبکه انگلیسی هم ترجیح داده بود بجای ارائه برنامه تحویل سال، به تبلیغ برنامه های روزهای آینده اش بپردازد.

و اینگونه بود که من شامل مثل مشهور از اینجا رانده ، از آنجا مانده شدم و فهمیدم که آسمان برای همه ایرانیان یک رنگ است، رفتار زمامداران قدرتمند وطنی با رفتار افراد بظاهر روشنفکر نشسته در آنطرف آبها با مردم یکسان است و هر دو مردم را بسمتی که دلشان میخواهد و منافعشان را در آن میبینند ، می کشانند نه مسیری که مردم شایسته و لایق آنند و نه راهی که عقل و منطق و خواست مردم در آن هست. برای هر دو گروه مردم ابزار بی ارزشی هستند که باید از آنها سود برد. تاریخ را بیاد می آوریم که در حمله اسکندر ، بیشتر لشکر را هموطنانمان تشکیل داده بودند و راهنمای رسیدن اسکندر به تخت جمشید، مردم همین مرزوبوم بودند که لابد دل خوشی از حاکمان ایرانی خود نداشتند. و همین اتفاق در حمله اعراب پیش آمد و لشکر اعراب در میان ایرانیانی که لشکررا همراهی میکردند گم بود و عاقبت یزدگرد سوم پادشاه وقت بدست آسیابانی ایرانی کشته شد نه توسط لشکر اعراب. و ارمنستان  در زمان اشکانیان جزئی از ایران بود و به روم پیوست و حاصل آن سه جنگ پی در پی ایران و روم شد و گرجستان در زمان آغامحمدخان قاجار خود را از حاکمیت ایران خارج کرد و حاکمیت روسیه را پذیرفت و منجر به جنگهای آغامحمد خان و فتحعلیشاه با روسیه شد  و طی قراردادهای گلستان و ترکمانچای، مناطق بیشتری از ایران جدا شد و هند از ترس ایران خود را در اختیار انگلستان قرار داد و در انقلاب مشروطیت علی رغم نفرتی که از انگلیس وجود داشت ، بسیاری از مراسم مردمی انقلاب در حیاط سفارت انگلیس برگذار میشد، با تسخیر ایران توسط انگلستان و روسیه در جنگ دوم جهانی و برکناری رضاشاه پهلوی، مردم نه تنها با خارجیان درگیر نشدند که بخاطر رهایی از ظلم حاکم خودی جشن هم گرفتند و شاید همه این اتفاقات تاریخی ناشی از این بوده که فشاری که حاکمان ایرانی بر ایرانیان میآورند همیشه بیشتر از دشمن خارجی مردم بوده است. بیاییم این نقص را برای همیشه رفع کنیم و به شادی و رفاه مردممان بیاندیشیم و برایشان نسخه نپیچیم.

سعدی نام فروردین 97

SADINAM.COM   آدرس سایت

در باره ی نویسنده

مدیر

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *