دو دختر

دو دختر

 داستان دو دختر لوسی-فرانسه لوسی نزدیکای ظهر از تختخوابش پایین اومدو بسمت حموم رفت.همینطور که روی توالت فرنگی نشسته بود،گوشیشو چک میکرد. از کامنتایی که زیر عکساش گذاشته بودند،خوشحال بود،دیشب با نوریس ، دوست پسرش و دوستای مدرسه ش ، شب خوبی رو  گذرونده بود و یادآوری خاطرات دیشب، خنده ی ملیحی رو بر روی […]

بیشتر بخوانید