اجتماعی

سیاست خارجی نامطلوب ایران

سیاست خارجی نامطلوب ایران

 سیاست خارجی نامطلوب و بی نتیجه ایران

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نفوذی که فرهنگ کمونیسم در میان روشنفکران آنزمان و بعنوان تنها الگوی انقلاب  داشت ، تصور صدور انقلاب و پیوستن کشورهای اطراف به انقلاب ایران بر اساس آنچه که در روسیه اتفاق افتاد، مورد انتظار بود و  بر این اساس که بزودی کل منطقه تحت تاثیر انقلاب ایران یکپارچه خواهد شد سیاست خارجی متداول مورد توجه قرار نگرفت، نگرشی که فکر میکرد خیلی سریع لبنان و بحرین و افغانستان و عراق و عربستان سعودی و مصر و هند و سایر کشورهای اسلامی تحت انقلاب ایران یکپارچه شده و به مبارزه با ابرقدرتهای زمان که آمریکا و شوروی بودند، برمیخیزد. اتفاقی که هرگز نیافتاد . براساس همین تفکر رهبران کشور به گروگانگیری بزرگ دولتی تن دادند و گروگانگیری 66 نفر اعضای سفارت آمریکا که در 13 آبان 58 توسط گروهی از دانشجویان دانشگاههای تهران بخاطر سفر شاه سابق به آمریکا  و لزوم بازپسدهی شاه جهت محاکمه انجام شد، را به رسمیت شناختند و یکی از عجیبترین رفتار دولتی با سفرای دولت دیگر را به عرصه نمایش گذاشتیم. شاید در آن مقطع رهبران انقلاب فکر میکردند به همان راحتی که شاه کنار رفت و عرصه را برای اینان فراهم کرد، آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ هم براحتی تسلیم میشوند و ظرف چند روز شاه تحویل ایران میشود و حتی چند خواسته دیگر ما هم تامین میشود و پیروزیی بر پیروزیهایمان افزوده میشود و همگان دست پروردگار را در این پیروزیها خواهند دید! 

 اتفاق گروگانگیری اعضای یک سفارت خارجی با تایید دولت را شاید در هیج جا نتوان پیدا کرد. موضوع آنقدر غیر مرسوم بود که دولتی که توسط رهبر انقلاب ، انتخاب شده بود بخاطر آن استعفا کرد. در آنروز ها آنقدر حادثه گرایی باب شده بود که خیلی از استعفای دولت خوشحال هم شدند و فکر کردند که لابد نخست وزیر لیاقت همراهی انقلاب را از این مقطع به بعد نداشته و در همین مقطع بریده است!

 و از تسخیر سفارت آمریکا بعنوان انقلاب دوم نام برده شد.حتی اگر دولتمردان وقت با این گروگانگیری موافق بودند شاید سیاستمدارانه تر بود که رسما مسئولیت گروگانگیری را به عهده نگیرند و حمله ای هم به دانشجویان متصرف سفارت انجام ندهند و بعنوان یک واسط تلاش کنند که هدف عودت شاه اینگونه تحقق پذیرد. ولی از آنجاییکه تصوری در جامعه شکل گرفته بود که دنیا در شرایطی قرار دارد که ما به راحتی به همه خواسته هایمان میرسیم و همه دنیا لاجرم در تصرف ما خواهد بود ، بی باکانه اینکار را هم نکردیم. جالب اینکه اکثر مردم از این گروگانگیری خوشحال بودند و واقعا فکر میکردند این موضوع نقطه عطفی در تاریخ بشریت محسوب میشود و برایمان افتخار و سربلندی می آورد.این گروگانگیری 444 روز بدون اینکه به هرگونه نتیجه ای منجر شود، طول کشید و با فشارهای تبلیغاتی آمریکا و همپیمانانش مشهور به کشوری شدیم که حتی اصول اولیه دیپلماسی را هم رعایت نمیکند و نهایتا از ترس تهاجم رییس جمهور بعدی آمریکا با عجله در الجزایر توافق کردیم و گروگانها آزاد  شدند و در این میان ما مشروعیت دولتیمان را در همه جهان از دست دادیم بگونه ای که با هجوم ارتش عراق به ایران ، هیچ کشوری و یا سازمان بین المللی ناراحت نشد و از حقوق ما طرفداری نکرد و ما بدون اینکه به اشتباهمان پی ببریم و غلط بودن این رفتار را بپذیریم، همه دنیا را نکوهش کردیم که یا سرسپرده آمریکاست و یا از ترس او حقیقت را کتمان میکند.

 این شاید بزرگترین بی سیاستی تاریخی ما بود که هنوز هم آثرات منفی آنرا دولتهایمان ومردممان متحمل میشوند بدون اینکه در ازای آن سودی عاید کشور شده باشد.البته بصورت مقطعی موضوع گروگانگیری و مبارزه با آمریکا رقبای داخلی حکومت را تضعیف کرد و باعث تحکیم پایه های حکومت شد. در آنزمان با شجاعت در تمام سخنرانیها و اجتماعات کلیه قدرتهای زمان به ناسزا گرفته میشدند و مرگ برآمریکا و شوروی و انگلیس و اسرائیل حتی چین رایج بود و بقیه کشورهایی هم که ذکر نمیشدند سرسپرده کشورهایی بودند که نام برده میشد. همزمان گردهماییهایی با حضور نمایندگان انقلابی بحرین و سوریه و عراق و لبنان و عربستان و مصر و عمان و یمن و صحرای غربی و لیبی و بقیه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی برگذار میگردید و بیش از اینکه برنامه متفکرانه ای برای تسلط بر این کشورها  و یا ایجاد تغییری در آنها وجود داشته  باشد، تبلیغ کردیم که قراره همه کشورهای دور و برمان را به آشوب بکشیم حکومتهای موجود را ساقط کنیم و اینگونه به همه اعلام جنگ دادیم بدون اینکه برای جنگ آماده شده باشیم یا برنامه مدونی داشته باشیم و نه تنها ما نتیجه مثبتی نگرفتیم که عکس العمل آن کشورها منجر به اتحاد و دشمنی علیه ما شد و اینگونه ایران که ظرف 40 ساله گذشته کوچکترین تغییری را نتوانسته در کشورهای دیگر ایجاد کند مشهور به کشوری شد که عامل بی ثباتی و ترور و عملیات تروریستی است. در ادامه به مشکلات با هر کدام از کشورها میپردازیم:

– عربستان سعودی : در ابتدای انقلاب عربستان سعودی خود را در رده قدرتی ایران حساب نمیکرد و با اتخاذ سیاست خارجی صحیحی میشد بگونه ای عمل کرد که تا حدود زیادی این کشور از ما تبعیت کند ولی عدم وجود این سیاست باعث درگیری این کشور در مراحل مختلف با ما شد و با توجه به عدم وجود سیاست قابل قبول مقابله ای، کم کم آنقدر جری شد که اکنون خود را هماورد جنگ با ایران و پیروز نهایی این جنگ احتمالی میداند.تظاهر به دشمنی با عربستان  و سایر کشورهای عربی، منجر شد به اتحاد کشورهای عربی با عراق که به ایران حمله کرده بود و اینگونه خود را در پشت صدام پنهان کردند تا ضربه نهایی به ما بخورد و از صدمات احتمالی ما مصون بمانند.اعنقاد ما به تئوری حماقت دشمنانمان منجر به این شد که در سال 66  تصمیم گرفتیم که مسجدالحرام را با دستان خالی حجاجمان فتح کنیم و پیاممان را به مسلمانهای دنیا برسانیم و اینکه پس از آن چه نتیجه ای حاصل میشود، بماند و اینگونه 275 تن از حجاجمان را به پای مرگ فرستادیم و 85 نفر مجروح و  چه همه اهانت و بی احترامی به صد هزار هموطنی که در آن سال در حج بودند و در سالهای بعد و بدون حصول هر گونه دستاورد سیاسی، تلفات را پذیرفتیم و اعلام کردیم که ایران حق پاسخ مناسب را برای خود در قبال این جنایات محفوظ میدارد و دریغ از شلیک یک تیر بسوی عربستان و یا هر گونه عملیات مقابله به مثل.

 اینگونه کشور ضعیفی را به دشمن بزرگمان تبدیل کردیم که در هر زمان تلاش کرد تا با قدرت اقتصادی خود ضرباتی را به ما وارد کند و آنهم از ترس صدمات موهومی که ما اصلا برنامه  و توانی برای زدن به عربستان نداشتیم.در این سالها بجز صدمات دیپلماتیک که عربستان به ما وارد کرد، اقداماتی شبیه تیراندازی گارد دریایی عربستان به قایقهای ایرانی در 96/3/27 و کشته و اسیر کردن آنان که باز بی جواب ماند و تجاوز و آزار جنسی دو نوجوان زائر عمره ایرانی در فرودگاه جده در 94/1/8 و قربانی شدن 464 زائر ایرانی در منا در مهر 94 و بی احترامی های فراوان در صدور ویزای حج و نگه داشتن بیهوده زائران ایرانی در فرودگاهها و توهینهای زیاد به آنان در کشور عربستان علی رغم ارزآوری زیادی که حجاج ایرانی برای عربستان دارند ، را میشود نام برد و متاسفانه در این موارد هرگز سیاست خارجی بکمک نیامد تا بتواند از منافع مردم این مرز و بوم دفاع نماید و صرفا تهدیدات و دشنامهایی در صدا و سیمای ایران به آنها داده شد.

– امارات متحده عربی:این کشور در زمان پیروزی انقلاب در ضعیفترین وضعیت خود بسر میبرد و کاملا میتوانست تحت کنترل سیاسی ما قرار داشته باشد ولی بی توجهی سیاسی و رفتارهای نادرست ، این کشور را هم به دشمن بزرگی تبدیل کرد که در هر مقطعی که توانسته صدماتی را به اقتصاد و حیثیت کشور و منافع مردممان وارد کرده است. امارات متحده منافع زیادی از محدودیتهای جهانی ما برده و سالهای زیادی در صدر مسافرتهای توریستی مردم ما بوده و با توجه به اینکه نمیتوانستیم از کشورهای مبدا واردات انجام دهیم از طریق دبی بیشتر نیازمندیهای ما تامین شده و قاعدتا درصدی از مبلغ واردات ما نصیب امارات شده و باز بعلت محدودیتهای بیش از حد حکومت و فشارهای اجتماعی در کشورمان، افراد زیادی را بهمراه سرمایه هایشان به سوی دبی روانه کرد و بعد از درآمدهای نفتی امارات، ما نقش اساسی در پیشبرد اقتصاد دبی داشته ایم. و حتی دبی مرکزی شد که زنان و دختران ایرانی بخاطر کسب درآمد دلاری،با بی اخلاقی بتصاحب ثروتمندان امارات درآیند و در عین کسب بیشترین سود تجارت و موقعیت خاص ایران توسط امارات،انواع بی احترامی به ایرانیان صورت میگرفت

 و بحث سه جزیره ایرانی همیشه جزو ادعاهای دبی بوده و با پول و نفوذ حاکمان امارات ، پروسه تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی پیگیری میشود ، در اسفند 94 رئیس پلیس دبی خواستار اخراج همه ایرانیان از دبی شد، سرمایه گذاران ایرانی را که با تبلیغات شبکه های ماهواره ای برای خرید آپارتمانهای ساخته نشده دبی جذب کرده بودند، در اواخر دهه 80 اخراج کردند بدون اینکه خسارتی به آنها داده شود و دولت ایران هم نتوانست و یا نخواست کاری برای این انبوه هموطنانمان بکند شاید فکر کردیم چشمشان کور ، می خواستند نروند! و در 94/6/15 به بهانه کشف مواد مخدر، 152 مسافر یک پرواز ایرانی را عریان کرده و با گستاخی توسط پلیس فرودگاه بازرسی شدند و حتی از فروبردن دست در اندام زنان و دختران هم برای بازرسی خودداری نکردند  و در این میان بکارت یک دختر ایرانی را هم برداشتند و تمام مسافران ایرانی4 ساعت عریان و بلاتکلیف بودند و همه این گستاخیها را کشوری انجام میدهد که با یک موشک، کل سیستمش بهم میپاشد و ما در این 40 سال از تمام قدرتمان نتوانستیم حتی برای تهدید استفاده کنیم تا شاید کشوری به این کوچکی بخود اجازه ندهد که گستاخی بزرگی انجام دهد.

– افغانستان: زمانیکه افغانستان به تصرف دولت طرفدار شوروی درآمد ، سیل پناهجویان افغانی به سمت ایران سرازیر شد و سالها مشکلات اجتماعی زیادی را برای ما ایجاد کرد و در همین دوران کمکهای قابل توجهی به گروههای مبارز افغانستان کردیم و با این همه هزینه ، الان باید سهمی در اقتصاد و سیاست افغانستان میداشتیم که بعلت بلاتکلیفی سیاسی ما، همه سرمایه گذاریها بلااثر شده و اکنون افغانستان حتی یک کشور دوست هم محسوب نمیشود. بزرگترین حادثه ای که اتفاق افتاد و ما بی تفاوت از کنار آن گذشتیم، کشتار بیرحمانه 11 کنسول ایرانی در مزارشریف توسط نیروهای طالبان و پاکستان در 17 مرداد 77 بود و جا داشت بعنوان زهرچشم یک شهر افغانستان تصرف گردد که با توجه به عدم تسلط طالبان ، کاملا امکان پذیر بود ولی بخاطر ترسی که جنگ عراق برایمان ایجاد کرده بود، اینکار را نکردیم و ما که هنوز داریم جور گروگانگیری سفارت آمریکا را میکشیم، گذاشتیم این جنایت افغانها به فراموشی سپرده شود و در صدر کشورهایی قرار بگیریم که جان و مال مردمشان بی ارزش است.

دولت طالبان به این هم اکتفا نکرد و تمامی استانهای خراسان، سمنان،کرمان و بلوچستان محل تاخت و تازش شد و چند ایرانی را می ربودند و درخواست میلیونها تومان پول میکردند و اینگونه جان و مال مردم تباه شد و مدت مدیدی امنیت در این مناطق وجود نداشت و باز صبر انقلابی دولت مانع از هر گونه اقدامی برای این گستاخیهای یک دولت خارجی شد. در سالهای بعد هم (2001) سپاه قدس ایران کمکهای فراوانی به نیروهای آمریکایی برای فتح هرات و بقیه نقاط افغانستان کرد ولی بلاتکلیفی سیاسی مانع از بهره برداری صحیح از این کارها شد و در نهایت هم به آمریکا بدهکار شدیم و هم افغانستان.

– پاکستان:مرز این کشور همیشه محل درگیری با گروههای قاچاقچی و یا گروههای افراطی بوده است و باز سیاست خارجی مناسب و حسن همجواری نتوانست برای این مشکل راه حل مناسبی پیدا کند برای مثال در 96/10/4 در سراوان یک مرزبان ما کشته شد،در 95/4/17 چهارنفر مرزبان ما در نقطه صفر مرزی پیشین کشته شدند، در 96/2/7 نه نفر مرزبان ما در میرجاوه کشته شدند،در 94/1/18 هشت مرزبان در محل میل 239 در کمین اشرار قرار گرفته و کشته شدند، در 92/8/4 در حمله به پاسگاه 167 گزبستان هنگ سراوان 17 مرزبان ایرانی کشته و هشت نفر اسیر شدند که به خاک پاکستان منتقل شدند و صدها مورد مشابه دیگر.

 موضوع خط لوله صلح  به پاکستان و هند هم موضوع دیگری است که بخاطر بیکفایتی سیاسی سیاستمدارانمان بجایی نرسید و علی رغم هزینه انجام شده توسط ایران برای کشیدن لوله تا مرز پاکستان، با لابی آمریکا و عربستان سعودی و کمک یک و نیم میلیارد دلاری عربستان به پاکستان، موضوع مختومه شد و بازار گاز پاکستان کاملا در اختیار قطر قرار گرفت.

– همسایگان شمالی: با اضمحلال شوروی ، ترکمنستان و کشورهای آذربایجان و ارمنستان و گرجستان فضای بسیار مناسبی برای ایران بود تا  ضمن توسعه روابط اقتصادی ، بتواند از نفوذ لازم در این کشورها که زمانی جزو ایران بوده اند بهره ببرد ولی خیلی زود کوته نگری تجار ما باعث شد بازارهای این کشورها بخاطر ارسال اجناس بی کیفیت بر روی ایران بسته شود و دراختیار ترکیه قرار گرفت و باز بی کفایتی سیاسی منجر به عدم حسن همجواری و دوستی ما با این کشورها گردید  ترکمنستان چند بار جریان گاز را بروی ما قطع کرد و حتی ترانزیت کالا را با مشکلات فراوانی روبرو کرد  و تیراندازی آنها بسوی ماهیگیران ایرانی در 97/1/1  منجر به کشته شدن دو نفر و اسارت دو نفر دیگر  شد و صدها زندانی ایرانی سالهاست در زندانهای ترکمنستان بسر میبرند.

  روابط با آذربایجان هم هیچوقت تعریفی نداشته و اگر گاهی تیره نبوده ، دوستانه هم نیست و مهمتر اینکه ما پس از 90 سال هنوز نتوانستیم نفت شمال را استخراج کنیم و از این منابع عظیم مالی که دراختیارمان است استفاده کنیم

– عراق و سوریه: کشور ما پس از حمله آمریکا به عراق بشدت در این دو کشور درگیر شده و هزینه های فراوانی را برای کسب نفوذ انجام داده  که امیدواریم به سرنوشت بقیه مرارتهایی که در کشورهای دیگر کشیدیم دچار نشود و در انتها سود سرمایه گذاری و حضور و نفوذ را بقیه نبرند و امیدواریم پس از این همه هزینه ، این کشورها به دشمنانمان تبدیل نشوند هرچند که همین چند روز پیش با حمله موشکی اسرائیل به پایگاه ما در سوریه، چند ایرانی کشته شدند

 و ما که هر روز چند بار اسرائیل و آمریکا را در شعار میکشیم، جرئت مقابله به مثل را نداشتیم و فقط تهدید کردیم که اگر بازهم اسرائیل از این جنایات انجام دهد، حمله متقابل میکنیم!!

ترکیه: این کشور هم به لحاظ نیازهای فراوان ما و تامین آن از طریق ترکیه، رشد قابل توجهی پیدا کرد و اکنون به یکی از قطبهای گردشگری ایرانیان هم تبدیل شده و تلاش فراوانی را مینماید که سرمایه های ایرانیان را در ویلاها و آپارتمانها جذب نماید. روابط ما با ترکیه خوشبختانه به بدی روابط با بقیه کشورهای همسایه نشده ولی درضمن نتوانسته ایم  با سیاست مناسب به دوستی پایدار این کشور اتکا کنیم.

سعدی نام فروردین 97

SADINAM.COM   آدرس سایت

در باره ی نویسنده

مدیر

پست قبل

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *